چهارمين ماهگردت مبارك شادوينم
سلام شادوين جونم ، دختره مامان شدي 122 روزه
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اينم يه كيك برا چهارمين ماهگردت عزيز مامان
سلام شادوين جونم ، دختره مامان شدي 122 روزه
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اينم يه كيك برا چهارمين ماهگردت عزيز مامان
امروز وقت بهداشتت بود اين ماه واكسن هم داشتي ؛ لباساتو عوض كردم ، بهت قطره استامينوفن دادم و رفتيم بهداشت
وزنت شده 7 كيلو ، قدت 63 و دور سرت 41
بعدش رفتيم برا تزريق واكسن ، ايندفعه بابا كار داشت و نتونست باهامون بياد ، مجبور شدم خودم پاهاتو بگيرم ، پاهاتو سفت گرفتم و رومو كردم اونور ، دل نگاه كردنشو نداشتم ، دخترعمو مهسا هم اونجا بود شيشه شيرتم دادم دست دخترعمو تا برات نگه داره و شيرتو بخوري و درد واكسنو زياد حس نكني ، ولي چه فايده ، تا آمپولو زدند يه جيغي زدي بيا و ببين ، قطره رو هم ريختند دهنت ولي همچنان داشتي گريه ميكردي و آروم نميشدي ، خونه هم كه اومديم يه كمي بيتابي كردي ولي خداروشكر تب نكردي .
از وقتي كه 3 ماهت تموم شده يه كم جون گرفتي و ماشا... بزرگ شدي ، خودمون 2تايي ميريم بيرون ، ميگرديم ؛ از 4شنبه 25ارديبهشت هم صندليتو ميبندم به ماشين و 2تايي ميزنيم بيرون ، مامانو دختر برا خودمون ميگرديم ، ميريم مهموني ، با ماشين يا پياده .
اتفاقاً همين 5شنبه يعني 23 خرداد ، سوار كالسكهت كردم و رفتيم بيرون ، كالسكه سواري رو خيلي دوست داري و جيك نميزني ، وقتي ميريم بيرون هروقت خسته شدي آروم ميگيري ميخوابي و اذيت نميكني .
فقط از وقتي كه سرما خوردي و بعدش بهتر شدي عادت كردي كه انقده توي خونه بچرخونمت تا خوابت ببره حالا يا تو بغلم يا توي كالسكه و اين منو خيلي اذيت ميكنه .