پرنسس كوچولوي گلمپرنسس كوچولوي گلم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

هديه ي باشكوه خدا

اين روزاي نازنين دخترم

سلام نازنين دخترم اگه بخوام از روزمرگيات برات تعريف كنم بجز شيطنتو زخم و زيلي شدنت چيز ديگه‌اي ندارم بگم طوريكه هرجا ميريم آخرش يه بلايي سر خودت مياري . مثل اونروز يعني 1 تير تو عروسيه دخترداييه بابايي ليوان يكبار مصرفو مچاله كردي و شكست و انگشتتو بريدي تا آخر عروسي هم از شدت سوزشش گريه ميكردي و همش ازم ميخواستي بوسش كنم .     يا 6 تير كه با مامان‌جون اينا و خاله‌ها رفته بوديم باغ ، عمو فرهاد برامون چاي آلبالو درست كرده بود من همين كه ليوانمو بردم برام چايي بريزه فكر كردي آبه و با هيجان گفتي بااا و دستتو كردي تو چايي ولي خداروشكر چيزيت نشد . يا درست يه روز قبله ماه رمضون كه رفته بوديم خونه&...
19 تير 1393

روزاي شيرين يه دختر كوچولوي نازنازي

سلام ناناز كوچولوي مامان اگه شيطنتاي اينروزاتو ميخواي ببيني ، برو ادامه‌ي مطلب :     عكسا تو ادامه‌ي مطلب و اما ، مدام صندليا رو از اينور به اونور خونه ميكشوني تازه خوشتم اومده و ميخندي :   عاشق تلفني ، همچين فيگور گرفتي هركي ندونه فكر ميكنه با چه شخص مهمي درحال مكالمه‌اي !   از حموم كه ميآي بيرون ، گوشاتو پاك ميكني ، بس كه خانومي ماشا... :   بعدش نوبته اون يكي گوشِتِ ، الهي مامان فدات :   تازه دخترم دماغشم پاك ميكنه :   اتومونو هم خيلي دوست داري و دائم درحال حملشي ، مثل اين عكس :   اينجام دخترم داره ب...
25 خرداد 1393

اينروزاي دخمل كوچولوم

گل دختر مامان سلام بعضي وقتا بايد زود به زود برات پست بذارم ، آخه ماشا... حسابي شيطون شدي و خوردني ، حيفم مياد كاراتو برات ننويسم ؛ البته اينم بگم كه هنوزم با خواب و غذات مشكل داريم ، قبل اينكه بيام اين پستو برات بذارم ديدم خوابت مياد خواستم بخوابونمت ، همينكه گذاشتمت تو كرير ، زدي زير گريه ، قبلاً تا ميذاشتمت تو كرير و برات شعر ميخوندم خوابت ميبرد ولي چند وقتيه تا توش ميذارمت بايد هزارتا كلك بزنم تا گريه‌ت قطع بشه ، بالاخره با هر سختي بود خوابوندمت و اومدم اينارو برات بنويسم . گل دختر مامان سلام بعضي وقتا بايد زود به زود برات پست بذارم ، آخه ماشا... حسابي شيطون شدي و خوردني ، حيفم مياد كاراتو برات ننويسم ؛ البته اينم بگم ...
1 بهمن 1392
1