پرنسس كوچولوي گلمپرنسس كوچولوي گلم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

هديه ي باشكوه خدا

عکسای پاییزی

بازم من اومدم با عکسای قشنگت 😍😍😍 امروز یعنی درست 6 سال و 9 ماهگیت تصمیم گرفتیم بریم پارک و از پاییز زیبا با تم یلدا ازت عکس بگیرم درسته پارک این وقت سال واقعا سرده 🙈 ولی با اینکه کلی عکس گرفتم ، حسابی همکاری کردی که نتیجه ش شد این عکسای بینظیر 👇👇👇   کِی انقدی شدی کوچولوی مامان           آخ من قربون این میمیک صورتت ؛ غش رفتم برات   شیطنتای وسط کار   اینجا گفتی من مثل لک لک وایمیستم ازم عکس بگیر   مامان فدای ناز و عشوه هات خوشگل من       عکاسی که بدون شیطنت نمیشه 😊😊😊...
29 آبان 1398

دو ونيم سالگيت مبارك كوچولوي قشنگم ، عروسك دوست‌داشتني من

دخترم , دردانه ی زیبایم , عزیزتر از جانم , پاره ی تنم دوستت دارم صدای دلنوازت را , نگاه های معصومانه ات را , شیطنت های کودکی ات را اشک های بی کینه ات را , دل پاک و مهربانت را همه و همه را دوست دارم میدانی . . . تو مژدگانی تمام مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونسی تو ارزنده ترین هدیه‌ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو رحمت کاملی تو را باهمه ی وجود دوست میدارم دخترم همیشه خوب باش و خوب بمان و شاد باش   دخترکم زود بزرگ نشو جان مادر . . . کودکیت را بی حساب میخواهم و در پناهش جوانیم را زود بزرگ نشو دخترم ... قهقهه بزن , جیغ بکش , گریه کن , لوس شو , بچگ...
29 مرداد 1394

روز دختر مبارک سوگلی من - 1394

ولادت حضرت معصومه تهنيت باد     دختر قشنگم ، سوگلي زندگيم كه روشني‌بخش ، شادي‌آور و چشم‌وچراغ خونموني و حضور و وجودت به تك‌تك لحظه‌هام رنگ و بو ميده، روز دختر هزاران بار مباركت باد ..... امسال سومين سالي كه روز دختر وجود باارزشتو دارم و اين يعني بهترينارو داشتن .   با اينكه فوق‌العاده شيطنت ميكني ، خيلي وقتا كم ميارم ولي اين چيزي از محبتم نسبت بهت كم نميكنه ؛ بدون كه مامان هميشه عاشقته و دنيادنيا دوست داره عزيزترينم .......   و شماااااااااا   بي‌نظيرترين و مهربونترين دخترعالمي عكساي دخملم تو روز دختر با كادوي روز دختررررررر : &nbs...
25 مرداد 1394

عكساي آتليه اي 5

وروجك مامان سلااااااام بعد مدتها بازم اومدم تا عكساي قشنگتو برات بذارم . روز تولد دو سالگيت كه وقت نشد ببرمت آتليه ، بعد اون هم هي امروز و فردا كردمو برنامه جور نشد ، تا 28 خرداد كه بالاخره اين طلسم شكست . 5شنبه عصري سه تايي راهي آتليه شديم ولي رفتيم ديدم برق آتليه قطعه و دست ازپادرازتر برگشتيم ، ديگه بهم ثابت شد قسمت نيست عكس بگيريم ، ولي يه ساعت نشده خودشون بهمون زنگ زدن و رفتيم برا عكس گرفتن ... خداييش عالي باهامون همكاري كردي ، خنده‌هاي قشنگ تحويلمون دادي و اصلاً اذيت نكردي فقط گير داده بودي به صندلي قارچي كه دفعه‌ي قبل باهاش عكس گرفته بودي و ميخواستي روش بشيني و ازت عكس بگيريم ؛ ولي نگو شيطنتتو نگه داشته بودي برا ب...
29 تير 1394

عكساي 21 ماهگي

دخمل كوچولوم آماده‌ي رفتن به تولد ماني جون :   آقا مهراد كوچولو :   اي شيطونك ، تو تولد حاضرنشدي يه عكس خوب با ماني ازت بگيرم :   دخمل كوچولوي مامان :   الهي مامان فدات شه :     بقيه‌ي عكسا در ادامه‌ي مطلب : منتظر بابايي برا دردر رفتن :   اينجا محل هميشگيه شماست تا بشيني و منتظر بموني تا بابايي بياد بالا :   وقتي بدت مياد ازت عكس بگيرم ، نتيجه‌ش ميشه اين عكس بي‌كيفيت :   مامان قربون خنده‌هاي شيرينت :   دخمل گلم :   خانوم خوشگله و كيتي محبوبش...
29 آذر 1393

عكساي 20 ماهگي

سلام نازنين دخترم ؛ بازم اومدم با يه عالمه عكس :   الهي مامان فداي خنده‌هات :   عكساي زمستونيه دخترم ، آخه اردبيل برف اومده :   دخملي مامان با شال و كلاه مامان دوز :     بقيه‌ي عكسا تو ادامه‌ي مطلب :   الهي مامان فدات شه ، عاشق اين 3تا عكساتم :       اين صحنه ماجراي هميشگيمونه ، تا ميرسيم خونه‌ي آننه زودي ميدويي سر وسايل خاله شادي :   يعني اين عروسك پدرش در اومده از دست شيطونيات :   عروسك مامان مشغول شمع روشن كردن :   مراسم تاسوعاي اردبيل :  ...
29 آبان 1393

عكساي 19 ماهگي

بعده مدتها اومدم بالاخره يه پست گذاشتم : ايشا... زودي بقيه‌رم ميذارم عكسارو با نماز خوندن گل دختريم شروع ميكنم ، خودشم نماز با حجاب كامل :   الهي قربون قدوقامتت عزيزممممممممممم :   قنوت دخمليم با اون دستاي كوچولو و نازش :   حالا ركوع ، دخمليم حواست به عبادتت باشه ، چرا دوربينو نگاه ميكني :   و بالاخره پايان نماز ، قبول باشه عزيزدلم :             بقيه‌ي عكسا تو ادامه‌ي مطلب : دخملي گلم با كيك تولد خاله جونش :   كوچولوي مامان مشغول تماشاي مراسم تولد :   دختر خودشي...
29 مهر 1393

عكساي 18 ماهگي

اينم از عكسات : مامان قربونت ، انگشت به دهن داري به چي فكر ميكني :   اين عكس جريان داره : اين لباسارو حاجيه خاله برا مهراد جون اورده بود ولي شما تا ديديش ، از اونجايي كه عاشق لباسي اصرار كردي بپوشيشون ، منم ديدم لباس پسرونه پوشيدي طلاهاتم دراوردم تا با تيپ پسرونه ازت عكس بگيرم :   ماماني با اين موهاي كچل پسر بودن بيشتر بهت ميادا ، خخخخخخخخخخخخخخ :   عزيزمامان چي ديدي اينجوري متعجب شدي :   اي فضول خانوم گلو ول كن به عكس گرفتنت برس الانه كه مامان جون بياد سراغت ، هاهاهاهاها :   تو ي تاستون عكس زمستوني ميچسبه ، مگه نه :   آخ ، قربونه قر دادنت :...
29 شهريور 1393