سومين ماهگردت مبارك قشنگم
قشنگ مامان ، فدات بشم ، 91 روز گذشت از روزي كه گلدخترم شدي ، تو اين روزاي سپري شده قشنگ شدي ، ماه شدي ، شدي مثل عروسك ، عليالخصوص وقتي پيرهن سفيدتو ميپوشي درست مثل عروسكا ميشي ، همه دلضعفه ميگيرن .
قشنگ مامان ، فدات بشم ، 91 روز گذشت از روزي كه گلدخترم شدي ، تو اين روزاي سپري شده قشنگ شدي ، ماه شدي ، شدي مثل عروسك ، عليالخصوص وقتي پيرهن سفيدتو ميپوشي درست مثل عروسكا ميشي ، همه دلضعفه ميگيرن .
اينم يه كيك برا سومين ماهگردت
3شنبه 10 ارديبهشت يعني يه روز قبل روز مادر كه يك ماه ميشد گوشاتو سوراخ كرده بودم گوشوارههاي طبيتو در اوردم و گوشوارههاي طلاتو گوشت كردم ؛ روز مادر هم كه 2 ماه و 13 روزه بودي ، پيرهن سفيدتو پوشوندم ، النگوهاتم براي اولين بار دستت كردم و رفتيم خونهي مامانجون ؛
اونجا هيشكي از بغلش نميذاشتت زمين ، بس كه ناز و خوردني شده بودي .
جمعه هم رفتيم آستارا ، تونلو كه رد كرديم ، هوا انقده خوب بود كه پتوتو باز كردم ، به آستارا هم كه رسيديم ديگه كاپشن سرهمي تو هم در اوردم و با بلوز شلوار توي بازار گشتي ، از بس كه هوا گرم بود حسابي كيف كردي و اصلاً هم گريه يا بيتابي نكردي ؛
برگشتني هم توي ترافيك عجيبي گير كرديم كه مجبور شديم چند ساعت ماشينو خاموش كنيم و وسط جاده بايستيم ، همش خداخدا ميكردم كه گريه نكني ، خداروشكر همينطور هم شد و گريه نكردي .
روز خوبي بود و بهمون خوش گذشت .
راستي دخترم از دوم ارديبهشت يعني از 2 ماه و 4 روزگيت ، ديگه توي خونهي خودمون حمومت ميكنم ، آخه مامانجون دستش درد ميكنه ، شمام كه از بعد چلهت هفتهاي 2 بار ميري حموم ، براش سخته حمومت كنه ، تا همون موقع هم كه زحمتشو كشيد واقعاً دستش درد نكنه ، ايشا... دستشم زودتر خوب ميشه .