يك سال و دو ماهگي فندق كوچولوي ما
وقتي تو خونه مون بدو ميري درو براي بابايي باز ميكني ، وقتي من يا بابا چيزي رو ميخوايم ميري و تندي برامون مياري ، وقتي دستت به خيلي چيزهايي كه قبلاً نمي رسيد و بابتش غر غر تحويلم ميدادي و حالا ميرسه ... تازه ميفهمـم چه خبره ؟ جونم ، عمرم ، نفسم داره قد ميكشه ، بزرگ ميشه ، خانوم ميشه ...
عكسا تو ادامهي مطلب
هروقت صدات ميكنم بدو ميآي بغلم ميكني ، بوسم ميكني ، ناز ميكني ، خلاصه كلي دلبري ميكني ؛
انقده شيرين و بامهربوني ماما صدام ميكني كه همه كلي حسودي ميكنن !
صبحا وقتي زود بيدار ميشي من خودمو ميزنم به خواب تا شمام بيدار نشي ، اونوقت فكر ميكني من خوابم آروم دستتو ميزني رو صورتم ، صدام ميكني ماما ماما ؟ تا من بيدار شم ؛ منم كه خودمو زدم به خواب ، با اين حركت نازت مجبورم بيدارشم بگم جانا جانِ مادر ............
با خوابوندنت بازم مشكل داريم ، زيادم جيغ ميكشي ولي شكرخدا غذاخوردنت يه كم بهتر شده ، همهي وعدهها رو درسته كم ميخوري ولي بالاخره ميخوري .
البته بعضي وقتا كاراي بدم ميكني ؛ چندوقت پيش 2تايي رفته بوديم بازار ، برگشتني خواب بودي برا اولين بار سوار اتوبوس شديم تا سوار شديم بيدار شدي يه خانومه رو ديدي كه دستش بيسكوييت بود بهش اشاره كردي و گفتي نون ؛ البته نميدونم منظورت واقعاً بيسكوييت بود يا چيز ديگه ، بهرحال خانومه از بستهش يه دونه بيسكوييت برداشت تا بده بهت ، من تشكر كردم كه ممنون نميخواد ولي من حرفم تموم نشده دستتو دراز كردي و ازش گرفتي ؛ واقعاً خجالت كشيدم اميدوارم وقتي فهميده شدي ديگه از اين كاراي زشت نكني !!!!!!!!!!!!!!!!!!
كاراي بامزه اين روزات اينه كه هركار و هر رفتاري كه ما باهات انجام ميدم با عروسكات انجام ميدي ، حتي به اصرار خودت برا عروسكت پمپرزهم ميگيريم !
اينم يه ماهه گذشته به روايت تصوير :
دخترمن بزرگ شده و خريدامونو مياره خونه:
ببين چه دختر شجاعي دارم من ، از مارم نميترسه :
اينم همون حركتي كه ميگفتم ، بالاخره عكسشو گرفتم :
اي جونم ، شيشه شير خوردنشو :
اينجا برا اولين بار گفتم مامان بخند عكستو بگيرم ، اينجوري ژست گرفتي و خنديدي 93/2/22 :
اين عكسم مالِ 93/2/25 برا اولين بار از هر رنگ لاكت به يه ناخنت لاك زدم ولي فقط به انگشتاي پاهات :
بهت ميگيم پاهاتو بو كن ، بو ميكني ميگي بوففففف :
وقتي ميگيم شادوين كچله ،موهاتو نشون ميدي ، يعني من كچل نيستم :
چشاتم اينجوري نشون ميدي :
دخترم دستات كو ؟؟؟؟
پاهاتم نشون بده عزيزدلم :
اينجا برا اولين بار خودت دستمال سر بستي ، قربون تلاشت برم :
اينم يه حركت با مزه :
وقتي ميگم دخترم سرتو نشون بده ؟ با دستت ميكوبي رو سرت ، خودشم محكمِ محكم :
مامان جونم شيكمت كو ؟
اينم از الهي شكر كردن دخترم ، قربون دستاي كوچولوت :
و زبون و دهن نشون دادن دخملي :
يه مدل جديدِ سرفه كردنم داري ولي عكسشو ندارم .
فعلاً ، تا پست بعدي باي باي ...