پرنسس كوچولوي گلمپرنسس كوچولوي گلم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

هديه ي باشكوه خدا

فرهنگ لغات ٣ و جدول تكاملي 9

فرهنگ لغات ٣ تاريخ روز سن توضيح 01/11/92 3شنبه  11 ماه و 2 روزگي  ايننَ يعني اينو بده ، اينو ميخوام 02/11/92 4شنبه  11 ماه و 3 روزگي  تلفظ حرف خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ 23/11/92 4شنبه 11 ماه و 24 روزگي  وقتي چيزي رو نميخواي يا دوست نداري  بطور قاطع و محكم ميگي نه 29/11/92 3شنبه 1 سال تمام بهم ميگي ماماني 11/12/92 1شنبه 1 سال و 12 روزگي به غير از 2 ده رو هم بلدي و تكرار ميكني ...
14 اسفند 1392

دختر يكساله‌ي من

سلام يكي‌يدونه‌ي مامان ، دختر يه ساله‌م اينروزا كاراي خيلي بامزه‌اي ميكني ، ديگه اون دختر كوچولوي من بزرگ شده ، همه چي ميدونه ، همه كار بلده ، موهاشو خودش شونه ميكنه ، البته مو كه چه عرض كنم :   سلام يكي‌يدونه‌ي مامان ، دختر يه ساله‌م اينروزا كاراي خيلي بامزه‌اي ميكني ، ديگه اون دختر كوچولوي من بزرگ شده ، همه چي ميدونه ، اكثر اسباب‌بازيايي كه هرروز باهاشون بازي ميكنه رو به اسم ميشناسه ، همه كار بلده ، موهاشو خودش شونه ميكنه ، البته مو كه چه عرض كنم :     از 2 بهمن موقع چهاردست‌وپارفتن زانوي پاي راستتو رو زمين نميذاري ، نميدونم زانوت درد ميكنه يا مشكل ج...
13 اسفند 1392

سومين مرواريد دخترم

الهي مامان فدات شه ، امروز قبل ناهار بابايي اومد بهم گفت كه دندون شادوين دراومده ، منم سريع اومدم نگاه كردم ديدم بله ، دندون بالا سمت راست كامل دراومده ، سمت چپي هم كاملاً مشخصه ولي فقط وقتي انگشتمو رو لثت فشار ميدم تيزيشو حس ميكنم . الهي بميرم واست كه انقده آرومو بيصدا دندونت دراومده و من اصلاً متوجه نشدم ، 5شنبه ديدم بدنت داغه ولي سرم شلوغ بود و نفهميدم كه دخترم جمعه توي تولدش اون همه گريه و ناله كرد نگو كه داشته دندون درمياورده . الهي مامان فداي ناله‌هات ! سومين مرواريدتم مبارك عزيز دلم   تقويم رويش مرواريداي دخترم   ...
4 اسفند 1392

جشن تولد یکسالگی شادوین جون

سلام دختر ناز و خوشمل من ، دختر یکساله‌ی من ٣شنبه ٢٩ بهمن که روز تولدت بود صبح بردمت بهداشت ؛ وزنت شده بود ٩.٩٥٠ ، قدت ٧٦ و دور سرت ٤٦.٥ خداروشکر همه چیز عالی بود فقط نمودار وزنت روی خط راسته ، برا همین برا ماهه دیگه برات ویژه نوشتن ، اونروز واکسن ١٢ ماهگیم داشتی ولی چون واكسن MMR دوشنبه‌ها تزريق ميشه موند برا 2شنبه . شب هم یه کیک کوچولو برات خریدیم و یه تولد ٣نفره برات گرفتیم ؛ ایشا... که ١٢٠ ساله بشی :     سلام دختر ناز و خوشمل من ، دختر یکساله‌ی من ٣شنبه ٢٩ بهمن که روز تولدت بود صبح بردمت بهداشت ؛ وزنت شده بود ٩.٩٥٠ ، قدت ٧٦ و دور سرت ٤٦.٥ خداروشکر همه چیز عالی بود فقط نمودار وزنت ر...
2 اسفند 1392

عکسای 11 ماهگی

اینجا گل‌دخترم از حموم اومده و گل گلاب شده :   آروم دادبزن شادوین جون :       اینجام که عینک آقاجونو زدی :   اینجا من دارم تزیینات تولدتو انجام میدم و شما هم طبق معمول خرابکاری : ...
29 بهمن 1392

يك ماهي كه گذشت ...

مروري بر يه ماه گذشته : از وقتي اومديم اين خونه خوابت خوب شده ، كرير رو كلاً حذف كرديم ، عصرا هم وقتي ميخوابونمت 1 تا 1ونيم ساعت كامل ميخوابي ؛ بر عكس اينروزا سر هر چيز كوچيك جيغ ميكشي يعني كلاً شدي جيغ‌جيغو ؛ اونوقت وقتي من ناراحت ميشم و محلت نميذارم ميآي برام موش ميشي و خودتو لوس ميكني . راستي تنبل خانوم تولدت شد و شما هنوز راه نيافتادي ، دائم از وسيله‌ها ميگيري راه ميري ولي بدون كمك راه نميري ، اينروزا از بس سرعت چهاردست‌و‌پارفتنت زياد شده كل پاهات كبوده فكر كنم زانوتم خيلي درد ميكنه آخه از 2 بهمن موقع چهاردست‌وپارفتن زانوي پاي راستتو زمين نميذاري ؛ ايشا... زودي راه بيافتي تا اينقده اذيت نشي مروري بر يه ماه گ...
29 بهمن 1392