جشن تولد یکسالگی شادوین جون
سلام دختر ناز و خوشمل من ، دختر یکسالهی من
٣شنبه ٢٩ بهمن که روز تولدت بود صبح بردمت بهداشت ؛ وزنت شده بود ٩.٩٥٠ ، قدت ٧٦ و دور سرت ٤٦.٥
خداروشکر همه چیز عالی بود فقط نمودار وزنت روی خط راسته ، برا همین برا ماهه دیگه برات ویژه نوشتن ، اونروز واکسن ١٢ ماهگیم داشتی ولی چون واكسن MMR دوشنبهها تزريق ميشه موند برا 2شنبه .
شب هم یه کیک کوچولو برات خریدیم و یه تولد ٣نفره برات گرفتیم ؛
ایشا... که ١٢٠ ساله بشی :
سلام دختر ناز و خوشمل من ، دختر یکسالهی من
٣شنبه ٢٩ بهمن که روز تولدت بود صبح بردمت بهداشت ؛ وزنت شده بود ٩.٩٥٠ ، قدت ٧٦ و دور سرت ٤٦.٥
خداروشکر همه چیز عالی بود فقط نمودار وزنت روی خط راسته ، برا همین برا ماهه دیگه برات ویژه نوشتن ، اونروز واکسن ١٢ ماهگیم داشتی ولی چون واكسن MMR دوشنبهها تزريق ميشه موند برا 2شنبه .
شب هم یه کیک کوچولو برات خریدیم و یه تولد ٣نفره برات گرفتیم ؛
ایشا... که ١٢٠ ساله بشی :
اصلاً هم تلتو دوست نداشتي و همش ميكشيديش ، آخرشم مجبور شديم تلتو دربياريم
بعد یه مقدار کیک دادیم بهت تا بخوری ، ولی شما بجای خوردن این کارارو کردی :
البته گاهاً اشتباهی یه تیکه هم تو دهنت میذاشتی :
آخرش هم نتیجهی کار شد این :
تازه بعده همهي اينا كلاه تولد يادمون افتاد :
و اما جمعه مهمون دعوت کردم و برات جشن گرفتيم :
اينم از تم و تزيينات تولدت :
قبل جشن رفتیم آتلیه تا عکسای یکسالگیتو بگیریم ولی چه فایده همش گریه کردی ، فکر نکنم عکسات خوب در بیاد !
توی جشن تولد هم اولش هی بهونه میگرفتی ، بعدش هم هی زدي زير گريه ، يعني نشسته بودي و بدون اينكه گريه كني بغض ميكردي و اشك ميريختي .
هركاري هم كرديم تا يه كم بخوابي و سرحال بشي نخوابيدي ، تو اكثر عكساتم گريه كردي .
برعكس اونروز تو تولد راشين از اول تا آخرش دست دسي و ناناي ناي كردي ولي تو تولد خودت فقط گريه كردي .
حالا جالبه بعد اينكه كيك بريده شد ، عكس گرفتن تعطيل شد با اميرحسين شروع كردي به بازي و گريه ديگه يادت رفت .
اينم عكس كادوهات ، دست همگي درد نكنه .
حول و حوش 9 بود يه كم خوابيدي و بعدش سرحال اومدي .