يه خبر خوش
نازنينم ماه رمضون شروع شده ولي من امسال نميتونم روزه بگيرم آخه تو تودلمي ،ولي فداي سرت بعداً جبران ميكنم
از شنبه كه دوباره رفتم دكتر ، دكتر يه قرصي بهم داده تا ميخورمش حالم بدجوري بهم ميخوره ،برا همين امروز كه با مامان جون اينا رفته بوديم خريد ، حالت تهوع داشتم و نتونستم تو فروشگاه بمونم و اومدم تو ماشين نشستم مامان جونم اومد تو ماشين و حالمو پرسيد و بهم گير داد كه نكنه بارداري منم گفتم آره ، از شنيدن خبر جاخورد و خيلي خوشحال شد ؛ بعدش خاله شادي هم اومد ، مامان تا بهش گفت شيوا بارداره خاله از خوشحالي يه هورايي كشيد و موبايلو برداشت و به خاله ها هم مژده داد خاله ها هم يكي يكي بهم زنگ زدند و تبريك گفتند .
عسلم ، مامان قربونت بره ،همه از اينكه ميخواي به جمعمون بپيوندي خوشحالن ، تينا و ساينا آرزو ميكنند دختر باشي ، اميرحسين و ماني و ايليا هم دلشون ميخواد پسر باشي ، دنبال همبازي برا خودشون ميگردند ، خب بچه ن ديگه ؛ درسته منم دوست دارم دختردار بشم و تا الان هر چيزي كه برات خريدم دخترونه ست ولي ايشا... سالم باشي دختر يا پسر بودنت مهم نيست ، هرچي خدا خودش بخواد .
خدايا به اميد تو ...
9 هفتگيه عزيزم :
اكنون اندازه كودك شما در حدود 2 و نيم سانتيمتر ( اندازه يك دانه انگور ) است و وزن او در حدود چند گرم است . دنبالچه جنيني او كاملاً از بين رفته است . پلكهاي او در حالت بسته قرار دارد .