دخترم لگد ميزنه
دختر نازم امروز رفته بوديم خونه ي عمه ناز ، اولين بار تو خونه ي اونا مامانو لگد زدي يعني توي 23 و نيم هفتگيت ؛ دلم غش رفت واست . وقتي تكون ميخوري ، لگد ميزني ، ميچرخي ، بيشتر حست ميكنم ، راستيتش از وقتي تكوناتو حس ميكنم بيشتر باهات حرف ميزنم ، يه جورايي وابستگيم بيشتر شده ؛ راستي بابايي هم شبا برات قصه ميخونه ، احوالپرسي ميكنه .
امروز وقتي لگد زدي نميدونم از اينكه رفته بوديم مهموني ، خوشحال بودي يا اينكه لگد ميزدي كه بگي خسته شدم زودتر بريم خونه .
ياده يه sms افتادم كه نسيم برام فرستاده بود ، اينكه : تنها كسي كه وقتي شكمش را لگد زدم از سر شوق خنديد ، مادرم بود .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی