سيزدهبهدر 93
سیزدهبهدر مبارک ..................
امسال چون قبل سیزده ٢ روز پشت سر هم برف باريده بود شب قبل سیزده تصمیم گرفتیم همگی خونهی مامان جون جمع شیم و برا همین جايي نرفتيم ولی افسوس که روز سیزدهبهدر اتفاقاً هوا خیلی هم خوب بود !
عوضش عصری داییامین و داییبابک اینا اومدن و غروب باهاشون رفتیم سرعین و حسابی خوش گذروندیم .
سیزدهبهدر مبارک ..................
امسال چون قبل سیزده ٢ روز پشت سر هم برف باريده بود شب قبل سیزده تصمیم گرفتیم همگی خونهی مامان جون جمع شیم و برا همین جايي نرفتيم ولی افسوس که روز سیزدهبهدر اتفاقاً هوا خیلی هم خوب بود !
عوضش عصری داییامین و داییبابک اینا اومدن و غروب باهاشون رفتیم سرعین و حسابی خوش گذروندیم .
امروز از بس شیطنت کردی حسابی خسته شدی ساعت ٥ونیم بود اومدم خونه دیدم از فرط خستگی سرتو گذاشتی رو پای تینا جون تا بخوابی :
بغلت کردم و تا شیر خوردی یه ساعتی تخت گرفتی خوابیدی :
امروز دندون دردتم شروع شده و ششمين مرواريدت تو راهه نوكش كاملاً مشخصه ولي هنوز از لثت بيرون نزده خبر این دندونتو تيناجون بهم داد ، ما تو حیاط بودیم که اومد گفت خاله شادوین داره دندون درمیاره .
راستی از ديشب كامل تاتي ميكني و ديگه ميشه گفت كه طلاخانوم ما داره راه ميره .
شادوين جونم راه افتاد دلم به تاپ تاپ افتاد
عزیز دل مامان شما از روز شنبه ٩٢/١٢/٢٤ دو سه تا قدم بر میداشتی و زودی از ترس مینشستی ولی از 4شنبه ٩٣/١/٦ تعداد قدم هات خیلی بیشتر شد و بالاخره روز 3شنبه ٩٣/١/١٢ كامل تاتي كردي ، خودت هم کلی ذوق میکنی وقتی راه میری .
عزیزم مامان جون ، چون من از ترس سرماخوردن هيچ وقت دلم نيومده تو هواي برفي ببرمت برف بازي كني 2شنبه يه كم برف اوردم خونه تا باهاش بازي كني :
اول با تعجب نگاش کردی :
بعد با اینکه خیلی سردت میشد باهاش بازی کردی :
دیگه یواشیواش داشتی برفو خالی میکردی رو تشک بازیت :
برا اینکه همهجا خیس نشه برفو گلوله کردم دادم دستت ؛ شمام داری تستش میکنی تا ببینی مزهش چطوره ؟
آخرش دیگه نتونستی تحمل کنی و گلوله برف رو به خودم پس دادی ، آخه انگشتات بدجوری یخ کرده بود :