دختر يكسالهي من
سلام يكييدونهي مامان ، دختر يه سالهم
اينروزا كاراي خيلي بامزهاي ميكني ، ديگه اون دختر كوچولوي من بزرگ شده ، همه چي ميدونه ، همه كار بلده ، موهاشو خودش شونه ميكنه ، البته مو كه چه عرض كنم :
سلام يكييدونهي مامان ، دختر يه سالهم
اينروزا كاراي خيلي بامزهاي ميكني ، ديگه اون دختر كوچولوي من بزرگ شده ، همه چي ميدونه ، اكثر اسباببازيايي كه هرروز باهاشون بازي ميكنه رو به اسم ميشناسه ، همه كار بلده ، موهاشو خودش شونه ميكنه ، البته مو كه چه عرض كنم :
از 2 بهمن موقع چهاردستوپارفتن زانوي پاي راستتو رو زمين نميذاري ، نميدونم زانوت درد ميكنه يا مشكل جاي ديگهست بهرحال بطورعجيب و غريبي چهاردستوپا ميري ، عكستو ببين :
وقتي ميخواي به چيزي كه خودتم ميدوني كه جيزه و نبايد دست بزني نزديك بشي ، دستتو به طرفش دراز ميكني و منو نگاه ميكني تا ببيني چي ميگم بهت و واكنشم چيه !
كفش و جورابتو خودت ميخواي پات كني ، البته فقط قصدشو داري و تا حالا موفق نشدي .
عاشق بچههايي ، ماشا... روابط عموميتم خيلي بالاست ، باهمه زود گرم ميگيري ، هرجا بچه ميبيني بايد باهاش ارتباط برقرار كني ، وقتي جايي ناشناخته ميريم و كسي باهات حرف نميزنه انقده سروصدا ميكني ، شلوغ ميكني تا طرف واكنش نشون بده و باهات حرف بزنه .
كافيه كسي كاري جلوي روت انجام بده ، بلافاصله تكرارش ميكني ، مثلاً شارژرو برميداري و ميخواي بزني پريز ؛
از 5 اسفندهم كه بالا و پايين اومدن از تختو ياد گرفتي از آشپزخونه اينجوري رد ميشي :
درحالي كه قبلاً خيلي راحت رد ميشدي :
و اينم مراحل از تخت بالا اومدن و پايين رفتنت :
آخرشم حسابي ذوق ميكني ، از بس كه تشويقاي مارو ميبيني :
اسباببازياي ريزتو توي بطري ميندازي ، در بطري رو هم ميتوني ببندي ، اينكارو اولين بار توي بهداشت انجام دادي ؛ وقتي برا واكسن يكسالگي برده بودمت از رو ميز خودكارو برداشته بودي و توي يه وسيله كه يه سوراخه يك سانتي داشت مينداختي :
وقتي كار خطايي انجام ميدي برميگردي طرف من دستتاتو مياري بالا يعني اينكه چي شد ؟ من خبر ندارم ، من كاري نكردم !
عروسكتو توي كريرت تكون ميدي و لالايي براش ميگي :
اينم از مدلاي جديده نشستن :
خلاصه اينكه كلي كاراي جالب ميكني .
ديشبم بابايي داشت بهت شام ميداد كه يهو دستتو گذاشتي رو زانوش و بلندشدي ، دستتو ول كردي و به تنهايي وايستادي ، امروزم چندبار اينكارو كردي فكركنم ديگه كمكم ايشا... راه بيافتي .